خبرنامه
خبرنامه |
- خشمتان را سركوب نكنید
- آیین دوست یابی در عصر دیجیتال!
- اگر پسر نوجوان در خانه دارید بخوانید ...
- چگونه ميتوان بر كمرويی غلبه كرد؟
- به جای کودک فکر نکنیم
- ریشه شک به همسر را در خودتان پیدا کنید
- يك تست شخصيت سنجي کامل !
- با پاسخ به 20 سوال به سرما خوردگی روحی خود پی ببرید
- شخصیت افراد را از روی چهره شان بشناسید. چهره شما فلزی است یا چوبی؟
- تست روانشناسی -
- تست: اعتیاد بد غذا
- روانشناسی میوه ی مورد علاقه ی شب یلدا
- همسر ايدهآل شما متولد چه ماهي است؟!
- شخصیت افراد
Posted: 14 Dec 2012 09:28 AM PST نتایج یك تحقیق سوئدی نشان میدهد سركوب كردن خشم، خطر بروز سكته قلبی را تشدید میكند. پژوهشگران سوئدی تاكید كردند: كسانی كه در محیط كار خشم و عصبانیت خود را بروز نمیدهند و یا غیرمنصفانه با آنها رفتار میشود، دو برابر بیشتر از دیگران در معرض خطر حمله قلبی قرار دارند. در این پژوهش، محققان روی 2 هزار و 755 كارمند مرد در استكهلم مطالعه كردند كه هیچ كدام از آنها حتی یكبار هم سابقه حمله قلبی نداشتند. از این كارمندان درباره نحوه مقابله و مواجهه آنها با مشكلات و درگیریهای شغلیشان سوالاتی پرسیده شد. از این افراد همچنین درباره این كه آیا در مواقع بروز درگیری كاری، خشم خود را بروز میدهند یا فرو میبرند یا اینكه دچار سردرد و معده درد شده یا حتی تمام این مشكلات را با خود به خانه میبرند، اطلاعاتی پرسیده و جمع آوری شد. تمام شركت كنندگان متوسط 41 سال را داشتند و بین سالهای 1992 تا 1995 مطالعه روی آنها آغاز شد. بر اساس این تحقیق، تا سال 2003 معلوم شد 47 نفر از این مردان یا دچار حمله قلبی شده بودند و یا بر اثر ابتلا به بیماری قلبی جان خود را از دست دادند. پژوهشگران چنین نتیجهگیری كردند مردانی كه عصبانیت خود را فرو میبرند و خشمشان را سركوب میكنند تقریبا دو برابر بیشتر از كسانی كه در چنین شرایطی مقابله مستقیم میكنند، دچار سكته قلبی یا مرگ ناشی از بیماری قلبی میشوند. به گفته محققان؛ سركوب كردن خشم میتواند سبب ایجاد تنشهای فیزیولوژیكی شود كه نتیجه آن بالا رفتن فشار خون و بروز آسیبهای قلبی است. محققان میگویند: آنچه ما را بیشتر شگفت زده كرده این است كه چنین ارتباطی بین پنهان كردن عصبانیت و بروز بیماریهای قلبی بسیار قوی و مستدل است. این محققان همچنین یادآور شدند كه استرس به تنهایی سبب بروز بیماریهای قلبی و عروقی نمیشود اما برخی افراد كه در واكنش به استرس به سیگار یا پرخوری روی میآورند؛ در واقع خود را در معرض خطر این بیماریها قرار میدهند. |
آیین دوست یابی در عصر دیجیتال! Posted: 14 Dec 2012 09:27 AM PST به چهار نکته اصلی برای جلب اعتماد دوستان و اطرافیان در دنیای دیجیتال جدید می پردازیم. چیزهایی که باید در ارتباطات دیجیتال تان در نظر داشته باشید. در دنیای امروز و عصر دیجیتال، ارتباط با تعداد افراد بسیار بیشتر به سادگی امکان پذیر شده است، و شاید بتوان گفت از دیگر سو ترغیب آنها برای اعتماد به شما و قبول صحبت های تان به همان اندازه مشکل تر شده است. برای مثال: اکنون که به دلیل وجود تکنولوژی های ارتباطی، تماس مستقیم چندانی با همکاران و دوستان تان ندارید، چگونه می توانید آنها را تحت تاثیر قرار داده و برای دنبال کردن مشتاقانه اهداف شرکت ترغیب کنید؟ «ما اکنون در دنیای پر سرعت دیجیتال زندگی می کنیم، جایی که ارزش کامل روابط انسانی برای مهارت های تجاری و کسب و کار مورد معامله قرار می گیرند.» اما با تکیه بر ارتباطات و روابط دیجیتال بسیار سنگین دنیای امروز، شما معمولا برای تحت تاثیر قرار دادن و ترغیب افراد به شیوه ای موثر، راه دشواری را پیش رو دارید. بالاترین سطح تاثیر گذاری تنها از طریق اعتماد به دست می آید. حالا به چهار نکته اصلی این کتاب، برای جلب اعتماد دوستان و اطرافیان در دنیای دیجیتال جدید می پردازیم. چیزهایی که باید در ارتباطات دیجیتال تان در نظر داشته باشید. ۱. پرهیز از مجادله اگر می خواهید دیگران را به شکلی واقعی و عمیق تحت تاثیر قرار دهید، لازم است که بیاموزید چگونه آنها را ترغیب کرده و برانگیزید؛ نه اینکه آنها را با بحث، استدلال و جدل راضی کرده یا شکست دهید. دیگران چگونه باید به شما اعتماد کنند، در حالی که شما دائما آنها را تحریک کرده و خشمگین می سازید؟ «مشاجره و بحث با دیگران، به ندرت شما را به نتیجه می رساند. این برخوردها معمولا در حالی پایان می یابد که هر فرد درباره درستی حرف و نظر خود مصمم تر و قاطع تر شده است. ممکن است حق با شما باشد و شما کاملا درست بگویید، اما مشاجره و بحث کردن به همان اندازه بی فایده و شاید زیان آور است که شما کاملا در اشتباه باشید.» خب، پس چگونه با افرادی که نظری مخالف دیدگاه ما دارند، رفتار کرده و کنار بیاییم؟ مدیران لازم است بیاموزند که چگونه «مانع بروز یک مباحثه خشونت آمیز، به جای یک مذاکره مبادی آداب و صحیح شوند.» «در پایان اینکه شما باید برای وابستگی و اتکای متقابل، بیشتر از استقلال و بی نیازی از دیگران ارزش قائل شوید و بدانید که در روابط طولانی مدت، یک مذاکره محترمانه بسیار موثرتر از یک جنگ سخت ظالمانه است.» حتی هنگامی که اطمینان دارید فرد مقابل کاملا اشتباه می کند، شما باید از گفتن این موضوع به صورت مستقیم و با صدای بلند خودداری کنید. ۲. خطاهای تان را به سرعت بپذیرید بسیاری از ما هنگام انجام کار اشتباه، اوقات سختی را برای پذیرش آن پشت سر می گذاریم. به خصوص هنگامی که شما یک مدیر یا فردی با موقعیت بالا در شرکت باشید، این مورد بیشتر صدق می کند. اما اگر شما هنگام ارتکاب خطا یا اشتباه، آماده پذیرش آن باشید، ارتباطی موثر با تیم تان برقرار می کنید که نشان می دهد به آنها اهمیت می دهید و نگرانشان هستید. علاوه بر این، اخلاق و رفتار این چنینی شما بر دیگر افراد درون سازمان تان هم تاثیر خواهند گذاشت. «اکنون اخبار منفی سریع تر از همیشه منتشر می شوند. اگر شما مرتکب اشتباهی شوید، بهتر است به جای اینکه انتشار خبرها را کنترل کنید، خطای تان را بپذیرید. پس همیشه سعی کنید سریعا و به شکل متقاعد کننده ای پاک شوید.» ۳. به دیگران بها دهید هنگامی می خواهید دیگران بدانند شما یک رهبر و مدیر بزرگ هستید، ممکن است این موضوع برای تان تبدیل به عادت شود که تمام اعتبار و آبروی کار را برای خودتان بخواهید. اما با این کار هیچ دوستی نخواهید یافت و هیچگاه کارکنان وفاداری نخواهید داشت. «بدترین اشتباه یک مدیر چه می تواند باشد؟ اگر از اطرافیان تان این سوال را بپرسید، پاسخ می دهند اینکه هنگام درست پیش رفتن کار تمام اعتبار آن را برای خودش محسوب کند و هنگام انجام کارهای اشتباه، سرزنش ها را نصیب دیگران کند... تنها چند پیام ساده و کوتاه، کارکنان را به سرعت به سمت دیگر داستان می راند.» اعطای این اعتبار و بها به تیم تان نشان می دهد که شما از آنها سپاسگذار بوده و فرد حق شناسی هستید. این موضوع آنها را دلگرم می کند تا سخت تر و بیشتر برای تان کار کنند. در نتیجه شما در طولانی مدت موفقیت های بسیار بزرگتری را هم به دست خواهید آورد.» ۴. با شخصیت و جذاب باشید شاید این ترسناک باشد که سرگذشت شخصی تان را با دیگران به اشتراک بگذارید. اما بهتر است برای کسب بیشترین میزان اطمینان و اعتماد، اجازه دهید که دیگران احساس کنند شما را خوب می شناسند، حتی اگر اغلب اوقات با آنها برخوردی ندارید. به مردم اجازه دهید با شما ارتباط برقرار کرده و در تماس باشند. «عصر دیجیتالی ما فرصت ها و امکانات فراوانی فراهم آورده تا درباره اینکه "چه کسی هستید" یا اینکه "شرکت تان سعی می کند چه باشد"، دیدگاهی صحیح و قابل اعتماد به مردم بدهید. و بدین گونه نقاط اشتراکی ایجاد می کنید که برای تان دورنمای یک دوستی نزدیکتر با دیگران را ترسیم می کنند.» به طور کلی «وقتی سفر شما، سفر ما باشد، هر دوی مان مجبور می شویم تا ببینیم راه مان به کجا خواهد انجامید.» |
اگر پسر نوجوان در خانه دارید بخوانید ... Posted: 14 Dec 2012 09:20 AM PST برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید شاید بتوان یکی از مهمترین مسوولیتها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آنها به شمار آورد؛ وظیفهای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجهاش آیندهای درخشان و مطمئن برای فرزندان است. حالا اگر میخواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید: 1 - پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی میتوانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازهترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و ... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموختهاند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمالنکردن آنها توسط والدین و به ویژه در منزل است. 2 - شما نمیتوانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیطهای آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده میکنند، خودداری کنید. 3 - با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بیموقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید. 4 - بسیاری از پدران دوست دارند آیندهای را که برای خود متصور بودهاند و به آن نرسیدهاند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگیها و فاصلههای بین والد و فرزند از همین جا شروع میشود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راههای صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقهمندیهایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید. 5 - بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحتها و توصیههای همیشگی گلهمندند و فکر میکنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آنها. شما میتوانید با خ... انواع کتابها یا فیلمهای آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید. 6 - پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه همسالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آنهاست. شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، میتوانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانوادههایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما میتوانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آنها بچینید. 7 - از تحقیر، توهین یا مقایسهکردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آنها در آینده میشود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی میکنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند. 8 - پسران، پدران آیندهاند و باید مسوولیتپذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل. 9 - پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود میکنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راههای دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقهاش را به صورت حرفهای ادامه دهد و موفقیتها و قهرمانیهای پیاپیاش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد. 10 - آزادی مفرط ، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینهای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او میسازید و موجب میشوید که او فکر کند در همه مکانها و زمانها، هر کاری که دلش بخواهد میتواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا میگیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمیشود جز احساس پوچی و... 11 - پسرها عمدتا عهدهدار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آنها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفهجویی را به آنها یاد دهند. 12 - این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانوادهشان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است. 13 - معمولاً پسرها با پدرانشان راحتترند و بهتر میتوانند مشکلاتشان را با آنها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنماییهایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روشهای نادرست حل نکند. 14 - پسر بچهها علاقه شدیدی به بازیهای خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتیهای جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعتها بازی با کامپیوتر خودداری کنید. 15 - بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پولهایش را چه طور خرج میکند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار میتواند به سادگی خ... یک بسته آدامس یا پفک باشد! 16 - به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیدهای برای رسیدن به خواستهها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راههای منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود. 17 - پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما میتوانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که «من میدانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام میدهی» اعتماد به نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید. 18 - با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید. 19 - برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد. 20 - جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینهای را ندارد، این رفتار او را سرخورده میکند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید. 21 - هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچکترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند. |
چگونه ميتوان بر كمرويی غلبه كرد؟ Posted: 14 Dec 2012 09:18 AM PST روانشناسان ميگويند؛ خجالت و كمرويی يك بيماري نيست بلكه يك اختلال است. آيا شما يك فرد خجالتي هستيد؟ اين ويژگی شايد تا حدودی طبيعی و عادی باشد. براي مثال اكثر مردم وقتی وارد اتاقی پر از افراد غريبه ميشوند يا هنگامي كه می خواهند سخنرانی كنند، تا حدودی معذب و ناراحت هستند و احساس خجالت میكنند. اما گاهی خجالت كشيدن ميتواند اشكال شديدي داشته باشد. محققان معتقدند كه تقريبا 50 درصد از افراد بزرگسال تا حدي به كمرويی دچار هستند. دو پزشك هندي بيمارستان هيوا ناندانی در اين باره می گويند: درك اين مطلب كه كمرويی يك مشكل است و يك بيماری نيست، حائز اهميت است. مرز بين بيماری موسوم به ترس از اجتماع و كمرويی بسيار باريك است اما اين مرز و ويژگیهای آن به لحاظ كميت و شدت متفاوت است. بنابراين روشی كه برای غلبه بر كمرويی ارايه ميشود فردی تر و موضوعی تر خواهد بود. متخصصان و روانپزشكان ميگويند؛ اساس درمان كمرويی بايد روي تكنيكهای آرام سازی يا به اصطلاح ريلكسيشن قرار بگيرد. فرد معمولا با مجموعهای از محركها و استرسهای فزاينده مواجه می شود كه اغلب اين استرسها و محركها از طريق بصری ايجاد ميشوند. وقتی ذهن به طور مناسب رها و بی تفاوت شود سپس فرد ميتواند با شرايط واقعی در زندگی واقعی مواجه شود. در شرايط و موارد شديد، استفاده از دارو پيشنهاد ميشود تا اين استرس و اضطراب فلج كننده مرتبط با شرايط تنش زا كاهش پيدا كند. متخصصان توصيه ميكنند كه خودتان را معرفی كنيد. يك لبخند بزرگ تمام چيزی است كه احتياج داريد تا فضا را در دست بگيريد. احساس نكنيد كه نياز داريد خودتان را با صلاحيت نشان دهيد. بيشتر سوال كنيد اما كمتر حرف بزنيد. سوالاتی بپرسيد كه به ديگرن اجازه دهد درباره زندگیشان صحبت كنند و سپس با علاقه گوش كنيد. در نظرات خود سخاوتمند باشيد. اگر به ديگری فرصتی براي راحت بودن بدهيد نه تنها تقدير خوبی را منعكس و منتشر خواهيد كرد بلكه درعين حال قدردانی و سپاسگذاری ديگران را نيز بدست خواهيد آورد. يك موضوع جزئی را به ياد بسپاريد مثلا اگر قبلا كسی را ملاقات كردهايد نام و يك موضوع جزئی درباره وي را بياد بياوريد چون با اين كار بزرگترين هديه را ميتوانيد به او بدهيد. ديگران را تحسين كنيد هر كسی دوست دارد تحسين و تمجيد شود. كسانی كه گفت وگو را آغاز ميكنند و به ديگران اعتماد به نفس می دهند اين تمجيد را دوست دارند. هميشه تا جايی كه ميتوانيد اثرگذار نگاه كنيد. نگاه و احساس موثر داشتن ميتواند اعتماد به نفس شما را افزايش دهد. در سازمانها و فعاليتهايي كه برايتان جالب هستند، شركت كنيد. همزمان يك مهارت اجتماعی را تمرين كنيد با اينكار ميتوانيد انرژی خود را متمركز كرده و موفق شويد. صبح كه بيدار ميشويد در آيينه خودتان را ببينيد و با صدای بلند اهدافي را كه براي طول روز داريد، عنوان كنيد. سپس خود را در شرايطي ببينيد كه واقعاً آن كارها را انجام دادهايد. براي ايجاد احساس آماده شدن تا جايي كه لازم است به خودتان فرصت بدهيد، به خودتان ايمان داشته باشيد. شما ميتوانيد آنچه را كه در ذهن داريد انجام دهيد. |
Posted: 14 Dec 2012 09:17 AM PST همه ما والدین انتظار داریم که فرزندانمان بهتر از ما باشند. همه ما دوست داریم که فرزندانمان خوب یا بد بودن رفتار دیگران را تشخیص دهند و به راحتی در مقابل خواسته های نامعقول دوستان، اطرافیان و... تسلیم نشوندو این امر میسر نمی شود مگر این که زمینه های پرورش خردورزی، نقادی و اندیشیدن را برایشان فراهم کرده باشیم. فرزندان ما باید بتوانند با کمک گرفتن از نیروی عقل، موضوعات دریافتی را پردازش کنند و سره را از ناسره تشخیص دهند و راه صحیح را برگزینند. حسین سلیمان پور مقدم روان شناس تربیتی و مشاور درباره تربیت فرزندان خردورز به خراسان چنین می گوید:همانطور که قبلا گفته شد «تربیت شدن» با «تربیت کردن» متفاوت است. در تربیت شدن با احترام گذاشتن به شخصیت فرد، توانمندی های عاطفی و روانی وی شکوفا می شود و بدون استفاده از کنترل های بیرونی مانند تذکر، تهدید، تشویق، تنبیه و...، زمینه رشد فرد در ابعاد مختلف فراهم می شود. آنچه دانستن آن ضروری است این که پرورش خردورزی در فرآیند «تربیت شدن» میسر است ؛ خردورزی یعنی تفکر، تعقل، اندیشیدن و پردازش صحیح و موضوعاتی که از طریق حواس مختلف دریافت می شود.در فرآیند تربیت شدن برای این که یک کودک بتواند تمام دریافت های بیرونی را از کانال منطق، تفکر و اندیشه بگذراند، باید به قول شهید مطهری(ره) به جای اندیشه اندیشیدن را به او بیاموزیم. به عنوان مثال از زمانی که از سال اول دبستان کنار کودک می نشینیم و در انجام تکالیف پا به پای او هستیم، اگر کودک بد خط بنویسد پاک می کنیم، تا دوباره بنویسد، سوالات کودک را می نویسیم تا او جواب دهد، دائم به او می گوییم که درس بخواند و تکالیفش را انجام دهد یا زمانی که امتحان دارد اضطراب ما بیشتر است، همه این ها به این معناست که ما والدین به جای کودک فکر می کنیم و در این شرایط او را فردی وابسته بار می آوریم که همواره از ما کمک می خواهد. ما ناخواسته به او القا می کنیم که نمی تواند، یاد ندارد و... . در چنین وضعیتی کودک به جای کمک گرفتن از قدرت تفکر و تعقل خود، جواب آماده می خواهد اما اگر به کودک اجازه دهیم تکالیفش را خود انجام دهد، خودش مطالعه کند، سوال کند و جواب سوالاتش را بیابد و ما تنها نظارت داشته باشیم، بی گمان به او کمک بزرگی کرده ایم.نکته دیگر این که انسان خردورز تمامی اطلاعاتی را که دریافت می کند بدون چون و چرا نمی پذیرد بلکه آن ها را با بهره گیری از مهارت تفکر نقاد بررسی می کند و به نقد می کشد. به عنوان مثال کودک در مواجهه با سوالات، پیشنهاد و نظرهای دیگران سریع تسلیم نمی شود بلکه آن ها را نقد می کند و درباره این که کدام را بپذیرد و کدام را رد کند، می اندیشد.بی گمان کودکی دارای چنین مهارتی می شود که فرصت پیشنهاد و اظهارنظر (هر چند اشتباه) را در خانواده داشته باشد.کودکان و نوجوانانی که در خانواده فرصت بیان احساسات مثبت و منفی، نقد رفتارهای درست یا نادرست والدین، فرصت مطالعه، تحقیق و افزایش دامنه لغات و اطلاعات را ندارند و هر چه بگوییم قبول می کنند، مهارت« نه گفتن» ندارند و در تصمیم گیری های خود به والدین بسیار وابسته اند. همانطور که می دانیم در دین ما نیز به تفکر اهمیت زیادی داده شده است. حال باید از خود پرسید که به راستی تفکری که در دین ارزش آن بیشتر از ۷۰سال عبادت است، چگونه تفکری است؟ آن چه والدین باید به آن توجه کنند، این است که باید مقدمات تفکر را در خانواده فراهم کنند؛ سوالات (موادخام) را در اختیار کودک بگذارید و با تزریق عشق، محبت و صمیمت کودک را در مقابل آسیب های اجتماعی مصون کنند. کودک باید یاد بگیرد به جای تسلیم شدن، اندیشه کند و نظرات مختلف را نقد کند. از جمله مواردی که به پرورش قدرت تفکر کودک کمک می کند ، می توان به نمونه های زیر اشاره کرد: - به سوالات وی سریع پاسخ ندهید و از او بخواهید خودش درباره آن ها فکر کند. - وقتی اشتباه می کند به جای متهم کردن وی یا توهین و تذکر از او کمک بخواهید به این سوال پاسخ دهد که چه کاری باید انجام دهد تا دوباره چنین اتفاقی نیفتد. - به جای این که از شما بترسد، فرصتی فراهم کنید تا صادقانه و راحت حتی درباره اشتباهاتش با شما صحبت کند. - به صورت کوتاه، مختصر و با بیان زیبا او را صحبت کنید. از طرفی باید به این نکته توجه داشت که امکانات و ابزاری که در خانه برای رفاه او فراهم می شود، باید عاری از هر گونه آلودگی باشد. به عنوان مثال روزی حلال، محیط پاک و سرشار از عشق و محبت خانواده و عاری از خیانت، دروغ و ... می تواند به کودک کمک کند تا او موضوعات دریافتی را به شکل صحیح پردازش کند. - کودکان در آینده آن گونه رفتار می کنند که می اندیشند. والدین در بستر خانواده زمینه این را که چگونه فکر می کند فراهم می کنند. فرزندان ما آن گونه می شوند که هستیم نه آن گونه که می خواهیم. بنابراین والدین باید به رفتار خود نیز توجه کنند. وقتی فرزندانمان نظری می دهند به آن ها گوش کنیم و احترام بگذاریم، حرفشان را قطع نکنیم و از هرگونه توهین و تحقیر وی بپرهیزیم. نکته مهم این که لازمه تربیت شدن، سعه صدر و حوصله است. زیرا وقتی بذری می کارید باید منتظر بمانید تا ثمر دهد بنابراین با توکل به خداوند بزرگ، صبر و تلاش کنید واین ضرب المثل را به یاد داشته باشید که اگر می خواهید یک ساله نتیجه بگیرید، برنج بکارید اگر می خواهید ۱۰ساله نتیجه بگیرید درخت بکارید و اگر می خواهید فرزندان صالحی داشته باشید به حوصله و صبر نیاز است. |
ریشه شک به همسر را در خودتان پیدا کنید Posted: 14 Dec 2012 09:07 AM PST روانشناسی زناشویی - شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسانها وجود دارد اما گاهی میتواند حسابی دردسرآفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن برخورد کرد. اگر همسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید و شک به همسر دارید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید. دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطهای و به خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود. در حقیقت این دو ،خط قرمزهایی هستند که هیچگاه نباید از آنها عبور کرد. به محض اینکه بیاعتمادی در رابطهای به وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی میرود. شک به همسر از آن چیزهایی است که میتواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند. هرکدام از ما دست کم یکبار در زندگی شک را تجربه کردهایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک و شک به همسر نمیتواند مخرب باشد. شک به همسر عشق را میکشد وقتی آدمها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق میورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظهای که شک به همسر و عدم اعتماد و کنترل در رابطهای به وجود میآید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال میرود و دو طرف از هم دور میشوند. البته اگر هر دو طرف دست از شک و کنترل هم بردارند دوباره میتوانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچگاه عشق با نیتهای منفی، عدماعتماد و سوءظن نمیتواند در یک جا جمع شود. صورت مسئله را پاک نکنید متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدمها میبینیم. این روزها وقتی با آدمها حرف میزنیم میبینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرفها و رفتارهای آنها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند! حال اگر این نگرانیها وارد زندگی مشترک شود، مثلاً یکی از زوجین با خود مدام فکر کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و…این مباداها که خود شخص آنها را در ذهنش میسازد همه تبدیل به نگرانیهای جدیدی در زندگی میشوند و فرد برای اینکه از آنها خلاص شود شروع میکند به کنترل کردن طرف مقابل. با این رفتارها فرد میخواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، و به سراغ حل مسئله در درون خودش نمیرود. در واقع افرادی که سوءظنهای زیادی دارند ، شک به همسر دارند و یا کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل بگردند. آنها به خودشان شک دارند در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدمها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترلگر و سوءظنآمیز ، ترس از دستدادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و میخواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند. در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آنها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینهای است برای آنها تا خودشان را ببینند. وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارم و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من می ماند دیگر نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر ، طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند. یعنی دارای خود باوری و اعتماد به نفس کافی هستم و باور دارم طرف مقابل به خاطر من در این رابطه می ماند. ولی کسانی که به خودشان و تواناییها یشان شک دارند، لاجرم فرافکنی کرده و دچار شک به همسر می شوند. چون فکر می کنند آنقدرها خواستنی نیستند که طرف مقابل به این رابطه وفادار بماند! حریم خصوصی کجاست؟ هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد کسی وارد آن شود. این حریم یک چیز کاملاً نانوشته است که برای هر کسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمیکنند و وارد حریم شما میشوند. مسلماً این مورد شما را ناراحت میکند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر میشوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریمهای شخصی بسیار مهم است. در زندگی هر کدام از ما بخشهایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلاً دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریمها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ایمیلها و تلفن هایش در حریم شخصی اش باشند و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ایمیل هایش در حریم شخصی اش نباشند. به مرور میتوان حریم شخصی آدمها را فهمید. به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک. وقتی خودتان مقصر هستید اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیر متعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق میدهید، یعنی آنقدر کنترل هایتان همسرتان را از شما دور میکند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید یا شک به همسر دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس و شک به همسر برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به فرد دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود. روش برخورد با شک به همسر گاهی پیش میآید که دچار شک به همسر شوید و دارای دلایلی هستید که شکتان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلتان راه حل مناسبی را پیدا کنید. اول از همه باید شروع به جمعآوری اطلاعات کنیم، مثلاً اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم. مثلاً شاید با یک یا 2 بار چک کردن طرف مقابل (بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و 2 نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم . اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید. سه قدم مهم در رفع شک به همسر اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که میتواند شکها و نا آرامیهای بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز میگردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید و… قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید. وقتی شک به همسر تبدیل به بیماری میشود بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که میتوان او را بیمار دانست. برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟ دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی بهشدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ها هم خودش را آزار میدهد و هم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحتتاثیر قرار گرفته است و تمام زندگیاش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک میکند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم یا با متخصصین صدای سلامت تماس بگیریم (هیچگاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتماً جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام با هم مشکل را حل کنید. |
Posted: 14 Dec 2012 09:02 AM PST ابتدا مطمئن شويد به اندازه كافي وقت داريد و مي توانيد فكرتان را متمركز نمائيد. براي انجام اين آزمون بايد تصوير موقعيتهاي گفته شده را به ذهن بياوريد و خود را در آن موقعيت قرار دهيد. ابتدا با جنگل شروع مي كنيم. ******* .جنگل خود را دريك جنگل مجسّم كنيد و به سوالات زير پاسخ دهيد: آيا جنگلي كه در آن هستيد تاريك است يا روشن؟ الف) من خود را در جنگلي در روشنايي روز مي بينم. ب) من خود را در جنگلي در شب مي بينم. پ) من خود را در جنگلي در هنگام غروب،يا طلوع خورشيد مي بينم. نه كاملاً تاريك و نه كاملاً روشن. آيا راهي در ميان جنگل وجود دارد؟ الف) بله ب) نه ******** .فنجان حال از شما مي خواهيم كه به ميان جنگل برويد. فنجاني را مي بينيد. چه شكلي است؟ الف) فنجان به نظر من با ارزش مي آيد. ب) فنجان به نظر من ارزش چنداني ندارد. با آن چكار مي كنيد؟ الف) رهايش مي كنم و از كنارش مي گذرم. ب) ار زمين برمي دارمش و سپس دوباره به زمين مي اندازمش. پ) از آن استفاده مي كنم و سپس آن را همانجا رها مي كنم. ت) بر مي دارمش و با خودم مي برم. ******** .آب به راهپيمايي در جنگل ادامه مي دهيد تا به آبي مي رسيد. آبي كه مي بينيد چه شكلي است؟ الف) گودالي است كه آب باران در آن جمع شده است. ب) بركه پ) رود كوچك ت) رودخانه ث) درياچه ج) اقيانوس آيا آبي كه مي بينيد جريان دارد؟ الف) بله (تند) ب) بله (كند) پ) نه (آرام و بيجنبوجوش) ت) نه (كاملاً راكد) آب چه عمقي دارد؟ الف) خيلي كم ب) مي توانم در آن بايستم پ) از قد من بيشتر است. ت) خيلي عميق است. بايد از آب عبور كنيد. چگونه اين كار را مي كنيد؟ الف) پياده به آب مي زنم يا شنا مي كنم. ب) آن را دور مي زنم. پ) از روي پل رد مي شوم. ت) از قايق يا كشتي استفاده مي كنم. ********* .خرس به راهتان در جنگل ادامه مي دهيد كه ناگهان با خرسي مواجه مي شويد. چه نوع خرسي است؟ الف) يك خرس كوچولوي خوشگل پ) يك خرس بزرگ و واقعي آن خرس چكار مي كند؟ (نزديكترين گزينه را انتخاب كنيد.) الف) خرس متوجه من نشده است. ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازيهاي قشنگي مي كند. پ) خرس متوجه من شده ولي با من كاري ندارد و سرگرم كار خودش است. ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهديدآميز و ترسناكي به من نگاه مي كند. ث) هيچكدام ... صاف دارد به طرف من مي آيد. شما بايد به راهتان ادامه دهيد. با آن خرس چكار مي كنيد؟ الف) كار خاصي نمي كنم. خيلي كوچولو وخوشگل است و به فكر اين هستم كه آن را بغل كنم و همراه خود ببرم. ب) به آن توجهي نمي كنم و راهم را ادامه مي دهم. پ) قبل از آن كه مرا ببيند از آنجا دور مي شوم. ت) بالاي درخت مي روم يا پنهان مي شوم. ث) مي ايستم و با آن مقابله مي كنم. من پيروز خواهم شد. ج) مي ايستم و مقابله مي كنم. كمي زخمي مي شوم. چ) هيچكدام از اين گزينهها به انتخاب من نزديك نيست. ******* .ساحل به راهتان ادامه مي دهيد تا به ساحلي مي رسيد. چند نفر آدم در آنجا مي بينيد؟ الف) صدها و شايد هزاران نفر. ب) 20 تا 100 نفر پ) يكيا دو نفر ت) هيچكس فاصله شما از آنها چقدر است؟ الف) آنقدر نزديكند كه مي توان با آنها صحبت كرد. ب) آنقدر نزديك نيستند كه بتوان با آنها صحبت كرد. پ) يا خيلي دورند ويا هيچكس در ساحل نيست. ******************************************* جنگل و مسير جنگل نماد «زندگي» شماست و اين كه شما چگونه به آن نگاه مي كنيد. اگر شما گزينه «جنگل در روشنايي روز» را انتخاب كردهايد، اين قوياً نشانگر اين است كه به طور كلي آدم شادي هستيد. هر چه نور بيشتري در جنگل ببينيد به معني اين است كه زندگي شما از محتواي بيشتري برخوردار است. چنانچه شما گزينه «جنگل در شب» را انتخاب كردهايد، بدين معني است كه چيز عمدهاي در زندگي شما وجود دارد كه مي خواهيد آن را تغيير دهيد يا از آن ناراضي هستيد. اين انتخاب همچنين بيانگر اين است كه شما به دلايلي تحت فشار استرس قرار داريد. اگر گزينه «جنگل نه كاملاً تاريك و نه كاملاً روشن» را انتخاب كردهايد، نشانگر چيزي بين دو حالت فوق است. يعني اين كه يكي دو چيز در زندگي شما وجود دارد كه مايليد آن را تغيير دهيد. اگر راهي در جنگل ديدهايد بدين معني است كه هنوز در زندگي خود به طور كامل جا نيافتادهايد. جوانترها معمولاً چنين راهي را مي بينند. چرا چنين است؟ راه، نماد جايي است كه به سوي آن در حركتيد. كساني كه هنوز راه مشخصي را در زندگي خود پيدا نكردهاند به احتمال زياد راهي را در جنگل مي بينند. و از طرف ديگر، كساني كه راه زندگي خود را يافتهاند(معمولاً افراد مسنتر) احتمال كمتري دارد كه راهي در بين جنگل ببينند. ****************** فنجان = ثروت فنجان نماد «ثروت» و رهيافت شما به آن است. اين سوال به شما اين شانس را مي دهد كه هر نوع فنجاني را ببينيد. در واقع، اين سوال به شما فرصت مي دهد تا به خودتان پاداش بدهيد. اگر فنجان باارزشي را ديدهايد در اين صورت چيزي كه برايتان باارزش است را به خودتان پاداش دادهايد. و اگر فنجاني كه ديدهايد ارزش چنداني نداشته، يعني هنگامي كه فرصتي پيش آمده به خودتان پاداش ندادهايد. اگر فنجان را رها كردهايد، يعني به شما شانس داده شده كه پاداشي بگيريد ولي شما آن را پشت سر گذاشتهايد. اين بدان معني است كه يا ثروت براي شما ارزش محسوب نمي شود و يا اينكه فكر مي كنيد «ثروت»، چيزي است كه بايد براي به دست آوردنش كار و تلاش كنيد. اگر فنجان را از زمين برداشته ودوباره به زمين انداختهايد، بدان معني است كه شانس پاداش گرفتن به شما داده شده است، شما هم به قدر كافي كنجكاو بودهايد كه فنجان را از زمين برداشتهايد، ولي آن را پشتeسرگذاشتهايد. يا ثروت براي شما ارزش eواقعي محسوب نمي شود و يا فكر مي كنيد «ثروت» چيزي است كه بايد براي بهe دست آوردنش كار و تلاش كرد. اگر از فنجان استفاده كرده و سپس آن را همانجا رها كردهايد، بدين معني است كه شانس پاداش گرفتن به شما داده شده و شما يك استفاده فوري براي آن پيدا كردهايد و فوراً آن را به كار بستهايد. بسياري از مردم يك فنجان چاي يا قهوه مي بينند و آن را مي نوشند. شما هم چنين بودهايد؟ شما شانس پاداش گرفتن را پشت سر گذاشتايد و يك استفاده عملي براي فنجان يافتهايد. رهيافت شما به سوي پاداش، «اينجا و اكنون» بوده است. اگر فنجان را برداشته و با خود بردهايد، احتمالاً فنجاني را ديدهايد كه به نوعي برايتان باارزش بوده است. يعني شما شانس پاداش دادن سريع به خودتان را پيدا كردهايد و از آن استفاده نمودهايد. ******************** آب = رابطه جنسي آب، براي همه و به ويژه براي خانمها، نماد رابطه جنسي است. عمق و سرعت جريان آبي كه ديدهايد نشانگر طرز فكر و تمايل شما در اين زمينه است. سرعت جريان آبي كه ديدهايد بيانگر ميزان ميل جنسي در شماست. هر چند كه اين ميزان لزوماً آنچه مورد نياز شماست نيست. هر چه سرعت جريان آب كمتر باشد نشانگر ميل جنسي كمتر و هر چه بيشتر باشد نشانگر ميل جنسي بيشتر است. عمق آب نيز بيانگر نحوه نگرش شما به رابطه جنسي و آنچه از آن مي خواهيد است. سهولت رد شدن از آب، نشانگر طرز تفكر و رهيافت شما به مسائل جنسي است. هر چه راحتتر از آب رد شويد، يعني رهيافت و رويكرد شما به روابط جنسي، راحتتر و آزادانهتر است. **************** خرس= استرس خرس، نماد مشكلات و چگونگي برخورد شما با آنهاست. اگر خرس كوچولوي خوشگلي را ديده باشيد نشانگر اين است كه زندگي شما خالي از استرس است و شما به راحتي از كنار مشكلات مي گذريد. همچنين نشانگر اين است كه شما از زندگيتان لذت مي برد. امّا چنانچه خرس واقعي و بزرگي را ديده باشيد، حال امكان مواجه شدن با يك مشكل واقعي برايتان فراهم شده است. كساني كه به طور دائم تحت فشارهاي استرس قرار دارند، خرسهاي بزرگتر و خطرناكتري را مي بينند. چه شما خرس را ناديده بگيريد و چه خرس شما را، هر دو نشانگر اين است كه چگونه به استرس و مشكلات هنگامي كه برايتان پيش مي آيد، مي نگريد. اگر خرس شما را نديده است و يا آن كه ديده ولي سرگرم بازيهاي قشنگ با خودش است، بدين معني است كه شما مشكلات واقعي چنداني در زندگي نداريد. شما تحت استرس و نگرانيهاي روزمره نيستيد. به شما فرصت داده شد تا مشكلي را ببينيد ولي اين فرصت را از دست داديد! اصلاً چيز بدي نيست. اگر خرس شما را ديده ولي با شما كاري نداشته و سرگرم كار خودش بوده است، اين بدان معني است كه با وجودي كه مشكلات متداول در زندگي شما وجود دارد، ولي شما از نظر سطح استرس يا نگراني، در شرايط ناسالمي قرار نداريد. و بالاخره اگر خرس متوجه شما شده و به نحو تهديدآميز و ترسناكي به شما نگاه مي كرده است، يعني شما نياز به مرخصي داريد! شما تحت eفشارهاي شديد استرس و نگراني هستيد و اين مي تواند شرايط ناسالمي را براي شماe به وجود آورد. نحوه عبور از خرس و ادامه دادن راه، نشانگر اين است كه شما با مشكلات چگونه برخورد مي كنيد و چگونه به حل آنها مي پردازيد. اگر پاسخ شما اين بوده كه به فكر بغل كردن خرس و همراه بردن آن بودهايد، در اين صورت رويكرد شما با ساير مردم بسيار متفاوت است. اغلب مردم تحت استرس بسيار بيشتري از شما قرار دارند. ********************** ساحل = ارتباط با مردم ساحل، نماد چگونگي ارتباط شما با افرادي كه پيرامونتان قرار دارند است. تعداد افرادي كه در ساحل ديدهايد، مستقيماً به تعداد افرادي كه مايلند دوروبرتان باشند ارتباط دارد. افراد اجتماعي و معاشرتي در كنار عدّه زيادي از مردم احساس راحتي مي كنند. اين گونه افراد، ساحل را مملو از جمعيت مي بينند. در طرف مقابل، كساني كه هيچكس را در ساحل نديدهاند آنهايي هستند كه از تنها بودن با خودشان احساس آرامش و راحتي مي كنند. احساس تنهايي براي آنها مفهومي ندارد و مي توانند مدّت زماني طولاني با خودشان به سر برند. اگر شما صدها نفر را در ساحل ديده باشيد يعني از بودن در مكانهاي شلوغ و پرجمعيت احساس ناراحتي نمي كنيد. در حالي كه اگر يك يا دو نفر را در ساحل ديده باشيد، بدان معني است كه شما فردي هستيد كه نمي خواهد زمان زيادي را در مكانهاي شلوغ بگذراند و ترجيح مي دهد با يك نفر يا دونفر صحبت كند. البته اين به معني آن نيست كه شما آدمي اجتماعي نيستيد. بلكه نشانگر اين است كه بيشتر تمايل به محيطهاي آرام و كم جمعيت داريد. اغلب مردم، ساحل را با يك يا دو نفر مي بينند. فاصله مردمي كه در ساحل هستند با شما، نماد چگونگي ارتباط شما با افرادي است كه پيرامونتان قرار دارند. اگر مردم آنقدر نزديك بودهاند كه امكان صحبت كردن با آنها فراهم بود، يعني شما در بيشتر مواقع مايل به ارتباط برقرار كردن با ديگران هستيد. اگر مردم آنقدر دور بودهاند كه امكان صحبت با آنها نبوده، بدان معني است كه شما در اكثر اوقات نيازي به برقراري ارتباط با ديگران نداريد، اما دلتان مي خواهد كساني را پيرامون خود داشته باشيد. و بالاخره اگر مردم خيلي دور بودهاند يعني شما در اكثر مواقع نيازي به برقراري ارتباط با ديگران نداريد و از تنها بودن با خودتان راضي هستيد. |
با پاسخ به 20 سوال به سرما خوردگی روحی خود پی ببرید Posted: 14 Dec 2012 09:00 AM PST افسردگی از شایعترین تشخیصهای روانشناسی و اصلا شاید شایعترین بیماری روحی- روانی باشد به همین دلیل است كه افسردگی را به عنوان سرماخوردگی روانی هم میشناسند. اما به چه كسی میگوییم افسرده؟ همه ما در طول هفته شاید چند بار احساس كنیم كه از همه چیز خسته شدهایم و هیچ موضوعی ما را خوشحال نمیكند و به هیجان نمیآورد. وقتهایی كه حتی حوصله حرف زدن یا درددل كردن با دوستانمان را هم نداریم. گاهی وقتها آنقدر بیحوصله و بیانگیزه میشویم كه حتی فكر بیرون رفتن از خانه ما را اذیت میكند و ترجیح میدهیم تنها باشیم و مثلا ساعتها به جای دوری خیره شویم یا جلوی تلویزیون بنشینیم و به صفحه رنگی خیره شویم. همه ما در طول زندگی در دورههای كوتاه و بلند احساس داشتن غم و اندوه را به خصوص هنگام از دست دادن نزدیكان یا هنگام از دست دادن شغلی تجربه كردهایم و همه ما هم قادر به مقابله با این حوادث هستیم اما زمانی كه این اندوه بیش از اندازه و پایدار و عمیق باشد ممكن است منجر به بیماری افسردگی شود. افسردگی از شایعترین تشخیصهای روانشناسی و اصلا شاید شایعترین بیماری روحی- روانی باشد به همین دلیل است كه افسردگی را به عنوان سرماخوردگی روانی هم میشناسند. اما به چه كسی میگوییم افسرده؟ كسی كه خلق و خوی افسرده با احساس غمگینی و اعتمادبهنفس پایین دارد و بیعلاقگی و از كارافتادگی در قلمروهای زندگی فردی، اجتماعی و شغلی را از خود نشان میدهد و عملكردهای روزمرهاش همچون خوردن، خوابیدن و سلامت تحت تاثیر قرار میگیرد. اما از كجا میفهمید نشانههای افسردگی را دارید یا نه؟ بیماری جسم، بیماری روح را پنهان میكند؟ در افسردگی اساسی افكار خودكشی، حس نافذ نومیدی، احساس گناه به دلیل چیزهای كماهمیت، احساس بیارزشی و توهمات و هذیان، حواسپرتی، دشواری در تمركز، مشكل در حافظه، گیجی، گریه بیدلیل، بیحالی و خستگی، بیقراری، زودرنجی، بیتوجهی به ظاهر، كمصحبت كردن، صدای آهسته و یكنواخت و بعضی ناراحتیهای جسمانی دیده میشود. سردرد، اختلالات گوارشی، یبوست، شكایات قلبی و... ممكن است افسردگی را در خود پنهان كند. اینها مقصر هستند 1- ژنتیك 2- مصرف برخی داروها 3- ابتلا به بیماریهای مزمن 4- علل روانی مانند: استرس، عوامل اجتماعی 5- یكسری صفات شخصیتی مانند اعتمادبهنفس پایین، وابستگی شدید، حساسیت در برابر استرسها 6- شكست در زندگی مانند شكست در كار، ازدواج 7- مرگ یا فقدان عزیزان 8- گذر از یك مرحله زندگی به مرحله دیگر مثل یائسگی یا بازنشستگی 9- بیماریهای روانی مثل اضطراب، عقبافتادگی ذهنی، سوءمصرف مواد و... اینجا میخواهیم كار شما را ساده كنیم. با یك آزمون ساده روانشناسی به شما میگوییم چقدر در خطر ابتلا به افسردگی هستید و علامتهای افسردگی را دارید یا نه، البته قطعا این تست جای معاینه و مشاوره روانپزشكان و متخصصان این حیطه را نمیگیرد اما میتواند تا حدود زیادی زنگ خطر یا زنگ آسایش را به صدا درآورد. 1- اشتهای خوبی دارم. بله خیر 2- زندگی روزانه من پر از چیزهایی است كه برایم جالبند. بله خیر 3- موقع كار، فشار و ناراحتی زیادی احساس میكنم. بله خیر 4- خیلی كم دچار یبوست میشوم یا اصلا دچار یبوست نمیشوم. بله خیر 5- هرچند وقت یكبار تهوع و استفراغ ناراحتم میكند. بله خیر 6- گاهی دلم میخواهد به زمین و زمان ناسزا بگویم. بله خیر 7- برایم مشكل است كه حواسم را روی كاری متمركز كنم. بله خیر 8- گاهی روزها، هفتهها و حتی ماهها بوده كه دست و دلم به كار نرفته است. بله خیر 9- خوابم آشفته و ناراحت است. بله خیر 10- اغلب مجبور بودهام از كسانی اطاعت كنم كه به اندازه من درك و بینش نداشتهاند. بله خیر 11- واقعا اعتمادبهنفس ندارم. بله خیر 12- بیشتر اوقات خوشحالم. بله خیر 13- گاهی وقتها احساس میكنم كه واقعا آدم بیمصرفی هستم. بله خیر 14- در چند سال اخیر بیشتر اوقات حالم خوب بوده است. بله خیر 15- هیچ وقت حالم بهتر از حالا نبوده است. بله خیر 16- حافظهام خوب است. بله خیر 17- اغلب سر تا پا احساس ضعف میكنم. بله خیر 18- اگر امکانش باشد استفاده از هر شیوهای را برای پیشرفت بد نمیدانم. بله خیر 19- گاهی اوقات احساس میكنم سرشار از انرژی هستم. بله خیر 20- مواقعی بوده كه بدون علت خاص و برخلاف معمول با نشاط بودهام. بله خیر به خودتان نمره بدهید اگر از بین این 20 سؤال، به 15 تا 20 سؤال مانند كلید پاسخ دهید، به شما توصیه میشود كه حتما به روانشناس مراجعه كنید و مشكلات خود را با او در میان بگذارید. اگر به 10 تا 15 سؤال مانند كلید پاسخ دهید به شما توصیه میشود كه در مورد علائقتان و نشانههای افسردگی بیشتر مطالعه كنید و آنها را سرسری نگیرید و به آنها توجه نشان دهید. اگر به 5 تا 10 سؤال مانند كلید پاسخ دهید، یعنی علائم خفیفی از افسردگی دارید كه با توجه به آنها و تغییر یكسری عادات و ایجاد انگیزه و شادی در كارهای روزانه خود از آنها رهایی پیدا میكنید. اگر به صفر تا 5 سؤال مانند كلید پاسخ دهید، میتوانید به زندگی خود با آرامش و راحتی ادامه دهید چون به هرحال یكسری از علائم در طول روز و هفته به دلیل رودرروشدن با مسائل زندگی بروز میكند. به خودتان كمك كنید اگر فكر میكنید روحتان سرما خورده است، میتوانید به روشهای زیر با آن مبارزه كنید: یكی از كارهای بسیار مهم این است كه در ساعت معینی از خواب بیدار شوید. داشتن نظم به كاركرد طبیعی بدن شما كمك میكند كه احساس بهتری داشته باشید. فعال باشید و اكسیژن به میزان كافی جذب كنید. در طول روز، انجام ورزش ملایم به خصوص در موقع صبح و بیدار شدن از خواب به مدت 15 تا 20 دقیقه بسیار به سرزندگی شما كمك میكند. نور مناسب به بهتر شدن كاركرد بدنتان كمك میكند. سعی كنید در محیط زندگی یا كارتان از نور مطلوب و مورد دلخواهتان استفاده كنید و تا جای ممكن از تاریكی و نور بسیار كم بپرهیزید. سعی كنید مشكلی كه موجب آزارتان میشود را پیدا كنید و در مورد آن با روانشناس صحبت كنید یا در مواقع غیرضروری با یك دوست معتمد یا یكی از نزدیكانتان در مورد آن حرف بزنید. كار و مشغله روزانهتان را در حد توانتان تنظیم كنید. به كار یا سرگرمیای كه علاقه دارید چند ساعت در طول روز بپردازید. سعی كنید در مواقع مواجهه با مشكل یا استرس روزانه اعتمادبهنفس خود را از دست ندهید و آن را تقویت كنید. سعی كنید از حافظهتان استفاده كنید و تمركز خود را بالا ببرید. كتاب یا مطالب مورد علاقهتان را در طول روز مطالعه كنید. به موسیقی شادی كه از آن لذت میبرید و باعث تغییر روحیهتان میشود، گوش دهید. اگر اهل نوشتن هستید، دلایل افسردگی خود را بنویسید. هرگاه از طریق نوشتن آنچه در دل دارید را مطرح كنید، آرامش مییابید زیرا در این صورت افكار شما و آنچه موجب افسردگیتان شده است تا حدی آشكار میشود و شما از دلایل درون خود كه شاید تاكنون به آن پی نبردهاید، آگاه میشوید. |
شخصیت افراد را از روی چهره شان بشناسید. چهره شما فلزی است یا چوبی؟ Posted: 14 Dec 2012 08:59 AM PST سالهاي سال بود كه چينيها باور داشتند چهره افراد ميتواند واقعيتهاي پنهان شخصيتشان را آشكار كند. شايد چنين تصوري از نظر شما غيرواقعي بهنظر برسد اما بررسيهاي جديد هم نشان ميدهد كه پيشاني نوشت آدمها، شخصيتشان را هم آشكار ميكند. فيلسوفهاي چيني ميگويند 5 عنصر در جهان ميتواند زندگي ما را تحتتاثير قرار دهد؛ چوب، ، آب، آتش، زمين و فلز. از نظر آنها هر كدام از ما تلفيقي از اين عناصر را در چهره خود داريم اما يكي از اين عناصر، نسبت به بقيه آنها شاخصتر است. گذشته از فيلسوفهاي قديمي، پژوهشگران امروزي هم اين موضوع را تاييد ميكنند. سيمون برون، يكي از متخصصان انگليسي كتابي در مورد اين موضوع نوشته و توضيح ميدهد كه چطور هركدام از شما ميتوانيد شاخصترين عنصر را در چهره ديگران شناسايي كنيد و از طريق آن به شخصيتشان پيببريد. چهرههاي چوبی بيشتر ضربتي و بدون فكر عمل ميكنند، بلندپروازند و فوقالعاده با اعتماد به نفس كارهايشان را انجام ميدهند. آدمهايي كه عنصر وجوديشان چوب است، بسيار فعالند و هميشه ذهنشان سرشار از ايدهها و طرحهاي تازه است. وقتي يك پروژه جديد به ذهن اين افراد ميرسد، صبر ندارند تا آن را شروع كنند اما در مقابل، وقتي كاري را به دست ميگيرند، زود از آن خسته ميشوند. جاهطلبي آنها باعث ميشود كه گاهي بيرحم جلوه كنند و جز به منافع خودشان به چيزي فكر نكنند. افرادي كه چهره چوبي دارند، نترس هستند و از اينكه به قلمروهاي ناشناخته وارد شوند ابايي ندارند. اين افراد براي رسيدن به هدفشان هركاري ميكنند. اگر خواستگارتان چهرهاي با اين ويژگيها دارد، بدانيد كه اعتماد به نفس بالايي دارد و ديگران نميتوانند او را از فكري كه در سر دارد، منصرف كنند. شور و شوق اين افراد براي عملي كردن ايدههاي تازه هميشه هم خوب نيست چون اگر در اين ميان، كسي سد راهشان شود، تحريكپذير و تندخو ميشوند و بيرحمانه او را پس ميزنند. چهرههايي از عنصر آب اين افراد انعطافپذيرند و خوب ميتوانند خودشان را با شرايط وفق دهند. در كنار آنها خوش ميگذرد و عاشق تنوع و تغيير هستند. آنها به ظاهر اهميت زيادي ميدهند و هميشه هم لبخند به لب هستند. حل كردن مشكلات مردم، يكي از لذتبخشترين كارها براي اين افراد است. اگر با فردي كه چنين چهرهاي دارد آشنا شويد، ممكن است بعد از مدتي فكر كنيد او را بهخوبي شناختهايد اما درواقع، شناختن آنها بهطور كامل، سختتر از آن چيزي است كه شما فكر ميكنيد؛ چون مرموز هستند و آنچه در ذهنشان ميگذرد را راحت با ديگران در ميان نميگذارند. افرادي كه عنصر وجوديشان آب است، ميتوانند موضوعات را از زواياي مختلف ببينند اما گاهي هم به يك آدم حساس تبديل ميشوند كه آزردگيها و زخمهاي وجوديشان را در مقابل ديگران آشكار نميكنند. چهرههاي آتشين بدانيد خواستگاري كه چنين چهرهاي دارد، ماجراجو، اجتماعي و برونگراست و عاشق اين است كه توجه ديگران را بهخود جلب كند. چهرههاي آتشين، بيشتر بهدنبال مشاغل سرگرمكننده و هنري ميروند. آنها به عواقب كارهايشان خيلي توجه نميكنند و تنها در فكر لذت بردن از لحظه هستند. اين آدمهاي عجيب و غريب عاشق موضوعات اندوهناك هستند و حتي اگر مشكلي در زندگيشان نباشد، گاهي براي خلق يك تراژدي پيشقدم ميشوند. آنها آدمهايي رك هستند و به دليل اينكه كسي را نرنجانند حرفشان را در دلشان نگه نميدارند و اگر حسي دارند، آن را به راحتي نشان ميدهند. در كنار چنين فردي به شما خوش ميگذرد و بيشتر دوستان زيادي دارند اما واي به روزي كه شيطان درونشان بيدار شود. آتشينها آدمهاي ريسكپذيري هستند و بعيد نيست كه گاهي به دليل همين عادت، همه زندگيشان را از دست بدهند. براي مثال اگر همسر آينده شما در اين گروه باشد و روزي احساس كند كه شغلش را دوست ندارد، بلافاصله رهايش ميكند چراكه اگر موضوعي بهنظر اين آدمها كسالتآور بيايد، در نخستين فرصت رهايش ميكنند. چهرههاي زميني اگر خواستگارتان چنين چهرهاي دارد، بدانيد كه مرد عمل است و روي آسمانها زندگي نميكند. گرچه احتمالا كمي خجالتي است و مدتي طول ميكشد تا سفره دلش را برايتان باز كند اما اگر چنين فردي را به زندگيتان راه دهيد، به شما تا ابد وفادار ميماند. انرژي زمين در اين افراد با كمي حسادت و كينهتوزي هم همراه است. اگر به فردي كه چنين چهرهاي دارد ضربه بزنيد، اين ضربه به عمق قلبش وارد ميشود و مدتها طول ميكشد تا شما را ببخشد. اما در مقابل، اين فرد وفادار، گرچه حساس است اما باهوش و منطقي هم هست و عجولانه تصميم نميگيرد. پس در كنار او ميتوانيد با خيال راحت زندگي كنيد و مسئوليت تصميمات بزرگ را بهعهدهاش بسپاريد. زمينيها به انجامدادن سريعالسير كارها علاقهاي ندارند. آنها دوست دارند با صبر و حوصله كارشان را انجام دهند و به همين دليل ديگران مهر كند بودن را روي آنها ميچسبانند، اما در واقع اين افراد، دوست دارند كارها را در زماني كه خودشان ميخواهند و به شيوهاي كه خودشان دوست دارند، انجام دهند. آنها سختكوش و با انصافند و تعريف دقيقي از درست و غلط را در ذهن خود دارند كه به راحتي نميتوانيد تغييرش دهيد. چهرههاي فلز اين افراد كاملا خويشتندار هستند و ترجيح ميدهند گاهي از ديگران كنارهگيري كنند. افرادي كه عنصر وجوديشان فلز است، مصمم هستند و سرسختانه روي موضوعات تمركز ميكنند. معمولا آدمهايي كه در ارتباط با آنها قرار دارند، هيچ اطميناني نسبت به جايگاهي كه در زندگي اين فرد دارند، نميتوانند داشته باشند و جالب اين است كه يك فلزي از اين موضوع لذت هم ميبرد. اگر خواستگاري با اين خصوصيات ظاهري داريد، از قبل بدانيد كه احتمالا شخصيتي كنترلگر دارد و اگر انرژي فلز در او توسط انرژيهاي ديگر كنترل نشود، به رفتارهاي وسواسي و سرشار از اضطراب كشيده ميشود، چراكه شخصيتهاي فلزي، بهخودي خود نوعي بيصبري و خشم را درون دارند اما اگر توسط انرژيهاي ديگر كنترل شوند، به ندرت اين رفتارها را از خود بروز ميدهند. اما زندگي با اين افراد سراسر مشكل نيست. آنها آدمهاي مصممي هستند كه آسان تسليم نميشوند و ميخواهند هرطور شده كاري كه ميكنند را به سرانجام برسانند، پس اگر با خصوصيات گفته شده مشكلي نداريد و بهدنبال فردي ميگرديد كه خوب بتواند از پس زندگياش بربيايد، يكي از آنها را انتخاب كنيد. |
Posted: 14 Dec 2012 08:57 AM PST خوشبختی موضوعی نسبی است. بعضی از ما اگر در غار زندگی کنیم راضی هستیم و برخی دیگر اگر در قصر باشیم باز هم ناراحت هستیم. دکتر فرناز عطائی متخصص روانپزشکی گفت: در تمام اعصار، اندیشمندان درباره معنای خوشبختی بررسی کرده اند. راستی خوشبختی چیست؟ وی با طرح سوالات زیر میزان رضایت شما را از زندگی ارزیابی می کند. اگر می خواهید بدانید که نسبت به دیگران چقدر خوشبخت هستید، پرسشنامه زیر را تکمیل کنید. 1 ـ وقتی مسابقه ای را می بازم از آن لذت نمی برم. Rدرست Qغلط 2 ـ وقتی کسی درباره من لطیفه ای می گوید از آن لذت می برم. Rدرست Qغلط 3 ـ وقتی کسی از دوستانم در حضور من جایزه ای را می برد خوشحال می شوم. Rدرست Qغلط 4 ـ اگر کسی در صف از من جلو بزند اعتراض می کنم. Rدرست Qغلط 5 ـ خیلی زود از سرگرمیها و تفریحات حوصله ام سر می رود Rدرست Qغلط 6 ـ اغلب روزها خیال پردازی می کنم. Rدرست Qغلط 7 ـ آرزوهای زیادی دارم. Rدرست Qغلط 8 ـ بیش از اندازه چاق هستم. Rدرست Qغلط 9 ـ از خواندن رمان لذت می برم. Rدرست Qغلط 10 ـ از خوابیدن متنفرم Rدرست Qغلط 11 ـ فکر می کنم جذاب هستم. Rدرست Qغلط 12 ـ انتقادات را به خوبی پذیرا می شوم. Rدرست Qغلط محاسبه امتیازات: با توجه به جوابهای زیر ، در ازای هر جواب مشابه به خود یک امتیاز بدهید. 1.غلط 2.درست 3.درست 4.غلط 5. غلط 6. غلط 7. غلط 8. غلط 9. درست 10. غلط 11. درست 12. درست امتیاز 12 – 9 : نسبت به دیگران شما انسان خوشبختی هستید. میان انتظاری که از زندگی دارید و آنچه از آن می گیرید تعادلی برقرار کرده اید. اشخاص با امتیاز بالا ، مانند شما ، از تعادل اجتماعی خوبی بهره مندند. شما از آن جهت مورد توجه دیگران قرار دارید که از سیاست "زندگی کن و بگذار زندگی کنند" پیروی می کنید. امتیاز 8 – 5 : شما فراز و نشیبهای خودتان را دارید. اما در اغلب مواقع به شکل متعادل و متوسطی خوشبخت هستید. اشتیاق سوزانی برای تغییر دادن زندگی تان ندارید. شما اگر با اشخاص خوشبخت تر از خود معاشرت کنید در وضعیت بهتری قرار می گیرید. امتیاز 4 – 0: می توانید به مراتب خوشبخت تر از این باشید. جوابهای خود را مرور کنید. سعی کنید ببینید چه می توانید بکنید تا از این که هستید بهتر شوید. توضیحات: این پرسشنامه براساس اهتمام دکتر تئو لنتز ، مدیر سابق انجمن پژوهشهای شخصیتی در سن لوییز میسوری تهیه شده است. دکتر لنتز بزرگ ترین پژوهش درباره خوشبختی را انجام داده. اشخاصی که مورد بررسی قرار گرفتند زنان و مردانی بودند که طیف سنی 16 تا 50 سال را تشکیل می دادند. حداقل تحصیلات این اشخاص دوازده سال بود. دکتر لنتز براساس ارقام و اطلاعاتی که به دست آورد به "معیار خوشبختی" دست یافت. مباحث دوازده گانه زیر را به دقت بخوانید تا در این مورد اطلاعات بهتری به دست آورید. 1 ـ غلط. انسان خوشبخت حتی اگر چیزی را از دست بدهد ، باز هم خودش را دوست دارد. او می داند که خصوصیات مطلوب و تحسین برانگیز دیگری دارد و با اتکا به آنها برای خود تصویر ذهنی مثبتی درست می کند. 2 ـ درست. اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می توانند به خودشان بخندند ، زیرا از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردارند. آنها خودشان را بیش از اندازه جدی نمی گیرند. 3 ـ درست. انسان شاد و خوشبخت با دیگران برخوردی همدلانه دارد. او به قدر کافی احساس خوب دارد و از این حیث به کسی غبطه نمی خورد. 4 ـ غلط. انسان خوشبخت می تواند تا حدودی رفتارهای ناخوشایند دیگران را تحمل کند. 5 ـ غلط. نسبت به کسی که خشنود و خوشحال نیست ، انسان خوشبخت از انعطاف لازم برخوردار است. او به راحتی مایوس نمی شود. می تواند زمانهای ناراحتی را تحمل کند و به هدفهای خود برسد. 6 ـ غلط. انسان خوشبخت برای جبران ذهنیتی بد در خیال فرو نمی رود. 7 ـ غلط. افراد خوشبخت آرزوهای زیادی ندارند و با آنچه دارند راضی هستند. 8 ـ غلط. اگر خوشبخت باشید ، در چیزی افراط نمی کنید. افراد پرخور اغلب احساس خوشبختی نمی کنند. 9 ـ درست. افراد خوشبخت آن قدر انعطاف پذیر هستند که از واقعیت فاصله بگیرند و از تصورات دیگران لذت ببرند. 10.غلط. دلیلش روشن نیست ، اما اشخاص خوشبخت به راحتی بیشتری می خوابند. شاید برای آنان که احساس خوشبختی نمی کنند پایان دادن به روز از آن رو سخت است که لحظات لذت بخش کافی را تجربه نکرده اند. از این رو دیرتر می خوابند تا شاید لحظه خوشایندی را تجربه کنند. 11. درست. افراد خوشبخت پذیرای خود هستند و در مقام لعن و نفرین خود حرف نمی زنند. افراد غیرخوشبخت اغلب تصویر جسمانی بدی دارند و درباره خود اندیشه منفی دارند. 12. درست. افراد خوشخبت وقتی اشکالاتشان برملا می شود چیزی از خود کم نمی کنند. آنها می توانند بدون اینکه حالت تدافعی بگیرند ، انتقادات را قبول کنند. |
Posted: 14 Dec 2012 08:54 AM PST [b]تست روانشناسی[/b] نمیتوانید دست از غذا خوردن بکشید؟ حتی وقتی سیر هستید و دلتان حتی یک ذره هم ضعف نمیرود، باز هم دوست دارید خوراکی در دهان بگذارید؟ اگر این حالت شما در موقعیتهای استرسزا بیشتر میشود، باید به این فکر کنید که ممکن است به غذا خوردن معتاد شده باشید. اگر میخواهید از این موضوع مطمئن شوید، میتوانید آزمون زیر را انجام دهید تا ببینید به غذا اعتياد دارید یا نه! این آزمون بر اساس معیارهایی که محققان دانشگاه ییل برای افراد معتاد به غذا در نظر گرفتهاند، طراحی و البته کمی مختصر شده که پاسخ دادن به آن وقت زیادی از شما نگیرد. با انجام دادن این تست مشخص میشود که شما پرخور هستید یا به غذا اعتیاد دارید. تست: اعتیاد بد غذا به هر کدام از سؤالات زیر امتیازی بین صفر تا 4 بدهید و یادتان باشد که روند امتيازدهیتان به شکل زیر است: هیچوقت = صفر یک بار در ماه = يك دو تا چهار بار در ماه = 2 دو تا سه بار در هفته = 3 چهار بار بیشتر در هفته= 4 سوالات: 1. حتی وقتی گرسنگیام برطرف میشود، به غذا خوردن ادامه میدهم. 2. وقتی به کاهش مصرف بعضی خوراکیها فکر میکنم، استرس میگیرم. 3. از پرخوری خسته و کسلم. 4. به جای اینکه وقتم را برای کارهایی مثل گذران وقت با خانواده، دوستان، کار و فعالیتهای خلاقانه بگذرانم، وقتم صرف کنار آمدن با احساسات منفیای شده که بعد از زیادهروی در خوردن برخی خوراکیهای خاص سراغم آمده است. 5. وقتی مصرف برخی خوراکیها را محدود میکنم، اختلالات فیزیکی مثل استرس سراغم میآید و تحریکپذیر میشوم. (این نکته شامل نوشیدنیهای کافئینداری مثل چای، قهوه، نوشابه، نوشابههای انرژیزا و امثال آن نمیشود.) 6. اگر در انتخاب غذا و خوردن غذا ملاحظهکاری کنم، دچار اضطراب محسوسی میشوم. 7. موضوعهایی که با غذا و خوردن ارتباط دارد، (موارد روزمره، از کار روزانه، فعالیت در مدرسه، اجتماع یا خانواده گرفته تا بیماریها) احتمال موفقیتم را کم میکند. به پرسشهای 8 و 9 با «بله» و «خیر» پاسخ دهید. 8. با وجود مشکلات روحی- جسمی مختلفی که به دليل عادات غذا خوردنم برایم به وجود آمده، همچنان همان نوع غذاها/ همان مقدار غذاها را مصرف میکنم. 9. با اینکه مقدار غذایم تغییر نکرده، اما دیگر مثل سابق احساسات منفیام را کم نمیکند/ به اندازه سابق برایم خوشایند نیست. امتیازها: برای بررسی معیارهای اعتیاد به غذا، باید به سؤال 8 یا 9 (یا هر دو) پاسخ مثبت داده باشید و همچنین باید به ترتیب زیر به3 سؤال (یا بیشتر) از 7 سؤال اول این آزمون به ترتیب زیر پاسخ داده باشید: اگر جوابهای شما با الگوی ذکر شده، مطابقت دارد، شما قطعا به غذا اعتیاد پیدا کردهاید و باید هرچه زودتر این عادت را ترک کنید. حتما میپرسید چطور؟ ترک اعتیاد به غذا هم مثل سایر اعتیادها نیاز به راهکارهای عملی و علمی دارد تا بتواند مفید واقع شود. در ادامه 7 راه خانگی معرفی شده که شما به تنهایی و بدون نیاز به کمک کارشناس، میتوانید آنها را عملی کنید تا هرچه سریعتر از شر این اعتیاد تناسباندام سوز (!) راحت شوید. گوش به زنگ باشید! یک معتاد، همیشه معتاد است؛ حتی اگر پاک هم شوید، معتاد درونیتان ممکن است وسوسهتان کند و با جملاتی مثل «این فقط یک شیرینی کوچولوست!» شما را اغوا میکند! اما حواستان باشد که ممکن است با آتش بازی کنید. مغز دارای یک حافظه کوتاهمدت است که وقتی بعد از پاک شدن، دوباره میخواهید غذای مورد علاقهتان را- که به آن اعتیاد داشتهاید- امتحان کنید، به طور بالقوه واکنشهای هیجانیتری از خود بروز میدهد. البته این عکسالعمل هیجانی در برخی مردم اتفاق نمیافتد و علتش این است که اعتیاد این افراد به غذا کمتر است؛ بنابراین بهتر است در حاشیه امنیت بمانید و تا مدتی دور غذاهایی که به آنها اعتیاد داشتهاید را خط بکشید. برای اینکه همیشه یادتان بماند در دوره بازدرمانی هستید و مغز معتادتان هنوز نیاز به کنترل شدن دارد، یک یادآور بصری برای خود درست کنید؛ مثلا یک دستبند که رویش نوشته باشد شما در دوره ترک قرار دارید. وقتی دستتان را دراز میکنید که یک شیرینی یا چیپس بردارید، نوشته روی دستبند به شما یادآور میشود که از خط قرمز رد نشوید. وقتی رژیم دارید، مهم نیست که حواستان هست یا نه اما وقتی در دوره بهبودی (ریکاوری) هستید، کارتان نباید متوقف شود و مطمئن باشید که فقط با تمرین و تکرار است که کارتان راحتتر خواهد شد. افزایش مصرف خوراکیهای دوپامینساز! در بیشتر مواقع ممکن است محدود کردن یا قطع مصرف غذاهایی که به آنها اعتیاد دارید، باعث بروز حالتهای عصبی- استرسی شود. کارشناسان تغذیه معتقدند که شما باید حواستان به سطح دوپامین خونتان باشد زیرا یک مغز معتاد هر نوع محرومیتی را به عنوان استرس تحلیل میکند که به دارویی در قالب شیرینی یا چیپس نیاز دارد. سعی کنید بیشتر از غذاهایی که حاوی ویتامین B6 و اسید آمینه فنیلآلانین و تیروزین- ذرات سازنده دوپامین- است، استفاده کنید. مرغ، بوقلمون، گوشت بیچربی، تخممرغ، سالمون، ماهی تن، میگو، توفو، سبزیجات برگ تیره و لبنیات کمچرب منبع خوبی برای هر 3 ماده غذایی ذکر شده است. تمرکز کنید این تمرین، استرس را کم کرده و قدرت کنترل فشار و ضربههای ناگهانی روحی را تقویت میکند. مدیتیشن رشد سلولهای جدید مغزی را در بخش جلوی پیشانی- بخش مدیریتی مغز- تحریک کرده تا هیجانها کاهش یابد و شما سرحال بمانید؛ بنابراین وقتی استرس میگیرید، دیگر خودتان را با چیپس و شکلات خفه نمیکنید! اگر روزی 2 بار، هر بار 10 دقیقه تا 20 دقیقه، مدیتیشن کنید، بسیار عالی خواهد بود. برای شروع میتوانید از کتابهای خودآموز مدیتیشن که در بازار موجود است، کمک بگیرید. جویدن آدامس انجام حرکات تکراری و متداوم، مغز را به ترشح سروتونین وامیدارد و این هورمون به استرسزدایی شما کمک میکند. به این ترتیب بهانهای برای غذا خوردن عصبی و استرسی برایتان نمیماند! قید قند و شکرهای پنهان را بزنید! شکر از آن موادی است که مصرف مداومش منجر به سوءمصرف میشود، زیرا ما میلی ذاتی به مواد شیرین داریم و حتی از همان سالهای بچگی یاد میگیریم که از غذاها و خوراکیهای شیرین برای خوددرمانی (پایین رفتن فشارخون، درمان اضطراب و...) استفاده کنیم. شکر در خوراکیهای فراوری شده فراوان و البته پنهان است؛ حتی آنهایی که طعم شیرین ندارند؛ از سسهای کچاپ و باربیکیو گرفته تا سس روی سالاد، نان و حتی چیپس! بنابراین باید برچسب غذایی خوراکیها را خوب نگاه کنید و به دنبال اسمهای مستعار شکر بگردید؛ مثل کنسانتره آبمیوه و نیز تمام کلماتی که با «اوز» تمام میشود؛ مثل فروکتوز یا دکستروز.قطع مصرف این مواد، شکر زیادی را از رژیم غذایی روزانه شما حذف خواهد کرد. به این ترتیب، بعد از چند هفته، کمتر دلتان هوس نوشابه میکند و دسرهای مورد علاقهتان کمشیرینتر از همیشه خواهد بود و این همان نقطه آغازی است که شما به آن نیاز دارید. میل به شیرینیخوری با خوردن شیرینی بیشتر و بیشتر میشود اما شما همیشه میتوانید با کمتر کردن مصرف شکر، این میل را کاهش دهید. اینترنتی خرید کنید! خرید اینترنتی خواربار نمیگذارد گول تبلیغات را بخورید و مواد غذایی بخرید که معمولا در سبد خریدتان جایی ندارند. اگر امکان خرید اینترنتی ندارید، حداقل یک فهرست خرید تهیه کنید که به جلوگیری از خریدهای هیجانی (!) کمک میکند. هر روز تحرک داشته باشید فعالیت فیزیکی نهتنها سطح فعالیت گیرنده D2 (دومین گیرنده دوپامین) را افزایش میدهد، بلکه در دورههای سمزدایی هم آرامشبخش است، زیرا سطح بتا آندورفین- مواد شیمیایی شادیآور- را در مغز افزایش میدهد. بهعلاوه، گمان میرود ورزش و فعالیت مداوم فیزیکی علاوه بر مفید بودن برای بدن، جایگزین خوبی برای عادت به غذا خوردن و سایر عادات مخرب باشد. در تحقیقاتی که در دانشگاه وندربیلت روی مصرفکنندگان ماده مخدر «ماریجوآنا» انجام گرفته، مشخص شده آن دسته از مصرفکنندگان ماریجوآنا که در طول 2 هفته، 10 بار به مدت 30 دقیقه پیادهروی کردهاند، مقدار مصرف خود را به نصف کاهش دادهاند. وقتی یک پیادهروی ساده میتواند تا این حد بر اعتیاد به ماده مخدر تاثیر بگذارد، قاعدتا تاثیر بسیار بیشتری در ترک اعتیاد به غذا و خوراکیها خواهد داشت. |
روانشناسی میوه ی مورد علاقه ی شب یلدا Posted: 14 Dec 2012 08:52 AM PST چنانچه انواع میوهها به شما تعارف شود کدام میوه را انتخاب میکنید؟ پرتقال؛ سیب؛ آناناس؛ موز؛ نارگیل ؛ انبه؛ گیلاس؛ انگور سیاه؛ هلو یا گلابی؟ آیا میدانید که میتوانید از روی میوه انتخاب شده شخصیت آدمها را بشناسید و بر اساس میوههای مورد نظر بگویید که شرایط روحی روانی اشخاص مختلف چگونه است؟ پس میوه دلخواه خود را انتخاب کنید و به رازهای شخصیتی خود و دوستانتان پی ببرید! . پرتقال اگر پرتقال میوه محبوب شما است. شما آدمی پر قدرت و بسیار صبورید و دوست دارید کارها را به آرامی و با متانت اما در عین حال با درایت کامل و جسارت به انجام برسانید. سخت کوش و پر تلاش و کمی خجالتی هستید اما در دوستی میتوان به شما اعتماد کرد. شما دوستان خود را به دقت انتخاب میکنید و با تمام وجود به آنها عشق میورزید. . سیب چنانچه سیب میوه محبوب شماست شما فردی اسراف کار و بسیار رک گو و صریح اللهجه هستید. اگر چه ممکن است بهترین سازماندهنده و مدیر نباشید اما میتوانید رهبر یک تیم کوچک باشید که با تلاش زیاد تیم را به موفقیت میرسانید. در بیشتر موقعیتها میتوانید به سرعت و به درستی تصمیم بگیرید. شما از سفرهای کوتاه و غیر منتظره لذت میبرید. زمانی که با شریک زندگی خود به سر میبرید جذاب و خونگرم به نظر میآیید و به شدت عاشق "زندگی" به مفهوم واقعی آن هستید. . آناناس اگر آناناس میوه محبوب شما است، بسیار سریع تصمیم می گیرید و سریع تر از آن عمل میکنید. در تغییر شغل و خطر کردن در زمینههای اجتماعی شجاع و بیباک هستید. شما دارای یک توانایی استثنایی در مدیریت بوده و نمیگذارید کار روی دستتان بماند. دوست دارید مورد اعتماد دیگران باشید. معمولا خیلی سریع با دیگران ارتباط دوستانه بر قرار نمیکنید ولی به محض انجام آن، دوستتان را برای همیشه برای خودتان نگاه میدارید. به ندرت به دنبال زندگی رمانتیک میروید و شریک شما غالبا به واسط صفات ممتاز تحت تاثیرتان قرار میگیرد اما از توانایی شما در نشان دادن این احساسات ناامید است. . موز عاشقان موز افرادی دوست داشتنی، آرام، گرم و طبیعتا با احساس هستند. شما غالبا از نداشتن اعتماد به نفس و خجالتی بودن در رنج هستید. دیگران غالبا از طبع آرام و شیرینتان سؤ استفاده کرده و سعی میکنند به این وسیله برای خود موقعیتهای جالب را رقم بزنند. عاشق شریک زندگی خود در تمام زمینهها هستید و این عشق به خاطر زیبایی جسمی و روحی اوست. به خاطر روشی که دارید روابط شما با او همواره در یک هماهنگی کامل است. . نارگیل شما دوستداران این میوه سنگین و کمیاب، افرادی جدی با فکر و شعور هستید. از روابط اجتماعی لذت میبرید و به ویژه روی همراهان و دوستان خود حساسیت خاصی دارید. ممکن است کمی خودخواه به نظر بیایید اما لزوما چنین صفتی در شما برجسته نمیشود. شما فردی سریع الانتقال آگاه و گوش به زنگ هستید و دیگران مطمئن هستند که در زمینه شغلی همیشه در بالاترین رده قرار داشته و به بهترین نحو کارها را انجام میدهید. شما نیاز به شریک عاقلی داشته و عقل و احساس را با هم در این مسئله دخالت میدهید. . انبه اگر انبه را دوست دارید به راحتی میشود به شما اتکا کرد. شخصی هستید با ایدههای روشن و غالبا درست و اثر گذار. از اینکه درگیر مسائلی بشوید که نیاز به تلاش ذهنی شدید دارد لذت میبرید و با شریک خود به ملایمت و آرامی رفتار میکنید. سعی میکنید با زندگی خود بسازید و چنانچه نیاز به قوی بودن را احساسا میکنید آن را در جایی دیگر میجویید. . گیلاس چنانچه گیلاس میوه محبوب شماست زندگی همیشه به شیرینی که در نظر دارید خود را به شما نشان نمیدهد. فراز و فرود در زندگیتان زیاد است. بویژه در موقعیتهای حرفهای و کاری. شما همیشه و در هر پروژهای کمی پول به دست میآورید و نه به مقدار زیاد. ذهنی فعال و خلاق داشته و غالبا به دنبال چیزهای نو هسید. شما شریکی صمیمی و وفادرا هستید اما اثر گذاشتن بر احساسات شما کار ساده ای نیست. خانهتان برای شما به منزله بهشت است و هیچ چیزی را بیشتر از این دوست ندارید که در منزل باشید و دوستان افراد خانواده و آشنایان شما را دوره کنند. . انگور سیاه در صورتیکه به انگور سیاه علاقمندید به طور کلی آدمی مودب و خوش رو هستید اما گاهی اوقات سریع و به شدت عصبانی میشوید هر چند به همان سرعت عصبانیت شما فروکش میکند. از زیباییها به هر شکل که باشند لذت میبرید. بسیار محبوب و مورد علاقه دیگران هستید و این محبوبیت به علت طبیعت گرم شماست. شور و شوق فراوانی به زندگی دارید و از هر کای که میکنید لذت میبرید اعم از لباس پوشیدن خوردن و خوابیدن. شریک شما باید در تمام شور و علاقه شما سهیم باشد تا بتواند از همه آنچه که به او میدهید لذت ببرد. . هلو درست مانند هلو شما از عصاره زندگی لذت میبرید. فردی رک گو و صریح اللهجه بوده و روشی دوستانه دارید و این نکات به جذابیت روحتان میافزاید. در بخشش و فراموش کردن نظیر ندارید و برای دوستیها ارزش زیادی قائل هستید. حس استقلالطلبی در شما بسیار قوی است و این امر از شما فردی راستگو ساخته است. عاشقی ایدهآل، صبور، صمیمی و یکرنگ هستید. با این حال به هیچ وجه دوست ندارید احساسات خود را در ملاء عام بروز دهید. . گلابی شما که دوستدار گلابی هستید، چنانچه فکر خود را معطوف به انجام کاری می کنید می توانید آن را با موفقیت به انجام برسانید. شما دوست دارید که نتیجه تلاش هایتان را به سرعت ببینید. از انگیزه های مفید ذهنی لذت برده و دنباله رو آن هستید کمی خجالتی به نظر می رسید و در بیان احساسات خود چندان راحت نیستید. زمانی که به دنبال شریک زندگی هستید به هوش سرشار دید وسیع و دل دریایی اش بیش از دیگر موارد اهمیت می دهید. |
همسر ايدهآل شما متولد چه ماهي است؟! Posted: 14 Dec 2012 08:50 AM PST
|
Posted: 14 Dec 2012 08:43 AM PST شما هم اگر بیکار باشید و یک خودکار یا مداد و کاغذ داشته باشید روی آن چیزهایی میکشید. ممكن است این خطوط درهم و مبهم، در نگاه اول چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند ولی به اعتقاد بسیاری از روانشناسان این نوع نقاشیهای ناخودآگاه نمایانگر درون و افكار ما هستند كه به دور از محدودیتهای ذهن آگاهمان (خودآگاهمان)پدید میآیند و اسرار ناگفتهای از شخصیت ما را به تصویر میكشند. برایتان پیش آمده زمانی كه در حال حرف زدن با تلفن هستید یا به چیز خاصی گوش میكنید یا حتی وقتی كه در حال فكر کردن هستید، روی كاغذ روی میز یا حتی دستمال كاغذی یا... شكلهای خاصی نقاشی كنید و خطوط مختلف بكشید؟ بیشتر آدمها فكر میكنند این شكلكها معنای خاصی ندارند و تنها خطخطیهایی هستند كه كاغذها و جعبهها را خراب میكنند، اما اشتباه نكنید این شكلكها میتوانند نشاندهنده آن چیزی باشند كه درون شما و اطرافیانتان وجود دارد تا جایی كه آندرآ مكنیكل متخصص آنالیز خط میگوید: «این شكلكها همانند DNA مغز هستند.» این شكلكها هیچگاه درباره آنچه در ذهن شماست دروغ نمیگویند؛ فقط باید زبان آنها را یاد بگیرید تا از آرزوها، امیال، ترسها و رؤیاهای نهفتهای كه هیچگاه فرد نمیتواند به زبان بیاورد برایتان بگوید. قلب اثری كه عاشقپیشهها به جا میگذارند آنهایی كه درهر موقعیتی شروع به كشیدن قلب میكنند چیزی در ذهن دارند كه حدس زدن آن خیلی هم سخت نیست، آنها دوست دارند همیشه عاشقانه و رمانتیك رفتار كنند. چشم رابطه چشم و شک مكنیكل میگوید وقتی كسی در اطرافتان هست كه در جاهای خالی كاغذ شروع به كشیدن چشم میكند، توصیه میكنم كه كمی حواستان را بیشتر جمع كنید چرا كه این میتواند یك نشانه اخطار باشد. زیرا او كسی است كه احساس میكند باید حواسش به همه جا باشد و به قول معروف به جای دو چشم با چهار چشم كاملا اطراف خود را میپاید. او كسی است كه نسبت به همه اطرافیانش و انگیزههای آنها مشكوك است و فكر میكند همه میخواهند درباره او قضاوت كنند و بد بگویند. اگر چشم خیلی هنرمندانه كشیده شود و چشمهایی دخترانه با مژگانی خیلی بلند میتواند نشاندهنده غرور و خودبینی فرد باشد. اگر چشم حالتی كارتونی داشته باشد نشاندهنده این است كه فرد شخصیتی تفسیرگر دارد و دوست دارد درباره همه قضاوت كند. البته یادتان نرود كه اگر كودكی چنین چشمی را بكشد فقط نشاندهنده چیزهایی است كه از اطرافش یاد گرفته است نه چیز دیگر، چرا كه كشیدن چشم بسیار ساده است و خیلی از بچهها گاهی شروع به كشیدن چنین چیزی میكنند. فلش فلشکشها جاهطلب هستند اگر معمولا عادت دارید هر جا كه بتوانید فلش و خط جهتدار بكشید، باید بگوییم شما روحیه بلندپروازی دارید. دكتر مكنیكل میگوید: «در یك جلسه كاری با وكیلی صحبت میكردم، حین صحبت حواسم به كاغذ زیر دست او بود، میدیدم درحالیكه به حرفهای من گوش میكرد فلشهایی را در جهتهای مختلف و با اندازههای متفاوت میكشید، وقتی من درباره پروژه صحبت میكردم، او به این فكر میكرد كه از این پروژه چقدر میتواند پول دربیاورد، درحالیكه در ظاهر سعی میكرد خیلی خودش را بیاهمیت نشان دهد ولی شكلكهایی كه میكشید درون او را هویدا میكرد و نشان میداد كه موضوع مورد نظر ذهن او را مشغول كردهاست.» مكعب همه جوانب را بررسی میكنند شاید آدمهای كمی باشند كه هنگام فكر كردن بهطور ناخودآگاه جاهای سفید كاغذهای اطرافشان را با کشیدن مكعبهای تودرتو پر میكنند. مكعب به این معناست كه فرد تمام زوایای موضوع مورد نظر را درنظر میگیرد. مكنیكل میگوید اگر عادت دارید گوشه و اطراف كاغذ مربع بكشید، باید بگویم كه معمولا به یك موقعیت تنها از یك زاویه نگاه میكنید. علاوه بر اینها ناگفته نماند كه كشیدن مكعب نشانه محافظهكار بودن فرد نیز هست، یعنی كسی كه به این راحتیها تن به خطر نمیدهد. خانه بهترین جای دنیا کجاست؟ كسانی كه عادت دارند هر جای سفیدی كه پیدا میكنند خانه بكشند، معمولا وابستگی عاطفی خاصی به خانهشان دارند. آنها كه تزییناتی را روی خانه میكشند مثل پرده، شیشه پنجره، راه عبوری و ارتباطی و... یعنی دوست دارند در این زمینهها سرمایهگذاری كنند مثلا خانه بهتر بگیرند، وسایل خانه بخرند. اما اگر فردی خانهای بدون در و پنجره بكشد، حواستان را جمع كنید چرا كه این فرد احتمالا مشكل بزرگی دارد، در واقع او در موقعیتی قرار دارد كه احساس میكند هیچ راه فراری وجود ندارد. خط خطی گم شدهاند كسی كه بدون هدف خط خطی میكند و برای خودش طرحهای بدون معنا میزند احساس میكند كه در زندگیاش هیچ مسیر مشخصی ندارد و هدف خاصی را پیشرویش نمیبیند. بعضی در این مواقع شروع به كشیدن اشكال هندسی عجیب و غریب میكنند، شكلهایی كه هیچ الگوی مشخصی ندارند و در اندازههای مختلف روی كاغذ آمدهاند. اشكال هندسی ذهنتان سازمان یافته است مثلث، مربع و اشكال هندسی دیگر، نماد ذهنی سازمان یافته است و نشان میدهد كه شما بهگونهای روشن و آشكار میاندیشید و دارای مهارتهای برنامهریزی هستید، یعنی در برنامهها و طرحهایتان بسیار دقیق عمل میكنید و كفایت و كارایی بالایی دارید. اســم یا اسم خود فرد یا یك نفر دیگر اگر نوجوانی همه جا شروع به نوشتن اسمش میكند، این نشاندهنده حالت خاصی نیست و بیشتر میخواهد امضایی برای خود پیدا كند. اما اگر فردی بالای 25 سال را دیدید كه همه جا اسم خودش را به طرق مختلف میكشد، احتمالا یعنی با وجود درونی خود درگیر است، یعنی چنین فردی هنوز نتوانسته با آن تصویری كه از خود ساخته كنار بیاید یا آن را بهخوبی قبول كند. اینگونه افراد معمولا بهشدت حواسشان بهخودشان هست و میخواهند بدانند به راستی كه هستند، تا جایی كه این جستوجوی آنها برای یافتن خودشان به افسردگی میانجامد. اگر شما عادت دارید اسم فرد دیگری را بهطور مرتب جاهای مختلف بنویسید، احتمالا مسئله خاصی از او در ذهن و دل دارید، سادهترین مثال این حالت دختر نوجوان عاشقپیشه است كه همه جا اسم كسی را كه دوست دارد مینویسد مثلا اگر كسی را كه دوست دارید میبینید همه جا بهطور مرتب اسم شما را مینویسد این نشانه خوبی است. اما اگر او را چندان دوست ندارید ، باید یك فكر اساسی بكنید تا او را از فکرتان بیرون كنید. آدمكها احساس درون فرد را نشان میدهد اگر شما عادت دارید آدمهایی را بكشید كه دست ندارند، باید بگوییم كه این پرچم قرمز است زیرا شما گمان میبرید كاری را كه دوست دارید انجام دهید، نمیتوانید. اگر آدمكهای شما پا ندارند، احساس میكنید در تله افتادهاید و نه راه پس دارید و نه راه پیش، درواقع نمیتوانید به جایی كه دوست دارید، بروید. علاوه بر اینها باید به حالتهای صورت آدمكها هم توجه كنید؛ اینكه خوشحالاند یا ناراحت، لبخند میزنند یا گریه میكنند. همه اینها میتواند نشانهای از حالت درونی شما باشد. اسلحه كمی خطرناك است مكنیكل میگوید اگر میخواهید بدانید چه كسی در اطرافتان این قابلیت را دارد كه روزی جنایتكار شود به خطخطیها و شكلهای او نگاه كنید، هیچچیز بدتر از كشیدن ابزار جنایت و كشتن نمیتواند نشاندهنده چنین چیزی باشد. یادم میآید در مركزی بودم كه در آنجا پسری شكلكهایی به شكل اسلحه و تفنگ با اسمهای خونآلود زیر آن میكشید و همان شكلها نشاندهنده امروز فاجعهبار او بود. اگر كسی در اطرافتان چنین شكلهایی میكشد توصیه میكنیم كمی بیشتر با او مدارا كنید. ماشین، اسب یا هواپیما این خواستگارتان راجدی نگیرید اگر خواستگارتان هنگامی كه سر یك میز با شما نشسته است چنین شكلهایی را روی كاغذ یا دستمال كاغذی میكشد، باید بگوییم این خیلی نشانه خوبی نیست. وقتی فردی شكل یك وسیله حملونقل را میكشد یعنی بهدنبال راهی است كه بتواند از وضعیت فعلی فرار كند و دوست دارد به سرعت خود را نجات دهد، پس بهتر است خیلی به او دل نبندید. بازی اهل رقابتید بازیهایی مانند نقطه بازی، دوز یا شطرنج حس رقابت را در شما به تصویر میكشند و شما دوست دارید همیشه در بازیها پیروز باشید و اصلا برای برنده شدن بازی میكنید. گل و گیاه این خواستگارتان احساساتی است شما فردی احساساتی هستید و دوست دارید همیشه در رؤیاهایتان بمانید، روحیه مهربانی دارید و با دوستانتان دوستانه رفتار میكنید، فردی اجتماعی هستید. 5 دلیل برای این مشکل ها :چرا آدمها خط خطی میکنند؟ 1. بیان بیقراری: ممكن است شكلی از بیان بیقراری و ناراحتی باشد یا كاری كه وقتی رنجیده خاطر و خسته یا منتظر اتفاقات مهیجتری هستیم، انجام میدهیم. 2. رهایی از تنش: تزیین كاغذ با خطوط مارپیچ، نوشتههای بدخط و نقاشیهای كوچك ممكن است كمكی برای رها شدن از تنشها باشد. اگر این فرض درست باشد، حداقل این كار به نسبت روشهای دیگر تسكین استرس مثل كشیدن سیگار، عادت مثبتتری است. 3. بیجهت: برخی روانشناسان معتقدند، این اشكال شامل مجموعهای از علائم، خطوط و نقوش هستند كه بیهدف و بیجهت ترسیم میشوند اما حاوی مطالب زیادی در مورد شخصیت افراد هستند. این نقشها را میتوان بهصورت یك فعالیت خلاق سمت راست مغز هم ارزیابی كرد. 4. آزادسازی مغز از فعالیتهای ذهنی: شواهدی وجود دارد كه رسم این شكلها و خطوط، مغز را از فعالیتهای ذهنی آزاد میكند. در یك تحقیق كه یكی از استادان دانشگاه دورت ایندیانا انجام داد، از دانشجویانش خواست در كلاس راحت باشند. میگفت هركس بخواهد میتواند تكهای كاغذ بردارد و خط خطی كند و هركس هم كه نمیخواهد میتواند در كلاس شنونده محض باشد. بررسیها نشان داد كسانی كه حین گوش دادن روی كاغذ نقاشی میكردند، نتیجه و برداشت بهتری نسبت به شنوندگان محض كلاس داشتند. 5. خیالپردازی: برخی روانشناسان، رسم این اشكال و خطوط را بهعنوان شكل بصری خیالپردازی ارزیابی میكنند. طبق نظر این روانشناسان 3نوع خیالپردازی وجود دارد: الف) برآورده شدن آرزوها، ب)غصه خوردن ج) برنامهریزی برای آینده. به عقیده آنها، این خطوط و اشكال معمولا با حس لذت برآورده شدن آرزوها در ارتباط است. |
You are subscribed to email updates from لابی ایران سوئد Iran & Sweden To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
نظرات
ارسال یک نظر